سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوستدار علمدار

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ دوستدار علمدار خوش آمد میگویم ... شهید علمدار : بر همه واجب است مطیع محض فرمایشات مقام معظم رهبری که همان ولی فقیه می باشد، باشند چون دشمنان اسلام کمر همت بسته اند ولایت را از ما بگیرند و شما همت کنید متحد و یکدل باشید تا کمر دشمنان بشکند و ولایت باقی بماند..

 به روایت جمعی از دوستان شهید 

اوایل سال 1363 بود. بعد از اتمام حضور در منطقه کردستان به خوزستان آمدیم. از جاده اندیمشک به سمت اهواز رفتیم. در میانه راه به سمت چپ دور زدیم تا اینکه به اردوگاهی به نام هفت تپه رسیدیم.

هفت تپه منطقه بسیار وسیعی که با تپه های کوتاه پوشیده شده ،در مقابل ما بود. چادرهای گردان ها با فاصله زیادی از هم ایجاد شده بود ما با تعجب به اطراف نگاه می کردیم.

آن روز ما به همراه سید پا در سرزمینی نهادیم که تا پایان جنگ خلوتگه عاشقان خدا شده بود.

آری، هفت تپه در قیامت شهادت خواهد داد که بسیجیان مظلومش چگونه در نماز شب ها و خلوت عاشقانه از خوف خدا اشک می ریختند و ناله غربت سر می دادند.

ما وارد زمینی شدیم که برای بسیجیان لشکر 25 کربلا آماده شده بود. تا دل های آن ها را کربلایی کند و بند تعلقات از پای آنان بگشاید.

***

سید مجتبی پس از مقطع کوتاهی به گردان امام حسین(علیه السلام) وارد شد. در این گردان به سمت تیربارچی مشغول انجام فعالیت شد. فرمانده این گردان سردار شجاعی به نام صمد اسودی[1] از دلاوران خطه گلستان بود.

سید مجتبی در سال 1363 در چندین منطقه پدافندی و عملیاتی به همراه این گردان حضور داشت . در سال 1364 دوره آموزشی غواصی را سپری کرد گردان های لشکر همگی خود را برای حضوری مقتدرانه در عملیات آبی خاکی والفجر 8 آماده می کردند.

گردان امام حسین(علیه السلام) طی عملیات و در مراحل پدافندی مدت زیادی را در منطقه فاو مستقر بود. بسیجیان دلاور این گردان رشادت های فراوانی از خود نشان دادند تا این منطقه تثبیت شود.

یکی از بسیجیان این گردان ، که سید خیلی به او علاقه داشت  ، حمید رضا مردانشاهی بود .

او از همسایگان سید و از دوستان هم مسجدی او به شمار می رفت . از کودکی با هم بودند. هر بار که عازم جبهه می شدند در کنار هم بودند و... او کسی بود که تأثیر به سزایی در اخلاق و رفتار سید داشت . از روز اول آموزش و کردستان و ... نیز با هم بودند.

سال 1365 حمیدرضا در کنکور دانشگاه شرکت کرد. هوش و استعداد او فوق العاده بود. او توانست در رشته مکانیک دانشگاه صنعتی امیرکبیر پذیرفته شود اما حضور در جبهه را به دانشگاه ترجیح داد.

عملیات کربلای 1 در تابستان سال 1365 آغاز شد. فتح شهر اشغال شده مهران هدف این عملیات بود.

رزمندگان لشکر 25 کربلا از اولین نیروهایی بودندکه پا بر ارتفاعات قلاویزان نهادند و شهر مهران را به محاصره کامل در آوردند.

حمیدرضا در یکی از مراحل این عملیات و در حین پیشروی به عمق مواضع دشمن به شهادت رسید.

 

 سردار شهید صمد اسودی از فرماندهان دلاور لشکر  25  کربلا بود.1

منبع،کتاب علمدار



[ سه شنبه 92/8/14 ] [ 2:6 عصر ] [ دوستدار علمدار ]

نظر