پيام
+
بعد از 16 سال جنازه اش رو آوردند.
خودم(راوي) توي گلزار شهداي قم دفنش کردم
عمليات کربلاي4 با بدن مجروح اسير شد.
يرده بودنش بيمارستان بغداد.
همونجا شهيد شده بود،با لب تشنه.
بعد اين همه سال هنوز سالم بود.
سر،صورت و محاسن از همه جا تازه تر.
ياد شباي جبهه و گردان تخريب افتادم.
بلند مي شد لامپ سنگر رو شل مي کرد،همه جا که تاريک مي شد شروع مي کرد به خوندن:
((حسينم وا حسينا))
*ابرار*
93/1/21
دوستدار شهيد علمدار
مي شد باني روضه امام حسين(ع).
آخر مجلس هم که همه اشکاشون رو با چفيه پاک مي کردند محمدرضا اشکاش رو مي ماليد به صورتش.
دليل تازگي صورت و محاسنش بعد 16 سال همين بود اثر اشک امام حسين(ع)