شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ مي خواستم برم کربلا زيارت امام حسين(ع). همسرم سه ماهه حامله بود. التماس و اصرار که منو هم ببر؛مشکلي پيش نمي آيد. هر جوري بود راضيم کرد. با خودم بردمش،اما سختي سفر به شدت مريضش کرد. وقتي رسيديم کربلا،اول بردمش دکتر.
دکتر گفت:احتمالا" جنين مرده،اگه زنده هم باشه اميدي نيست چون علائم حياتي نداره. وقتي برگشتيم مسافرخونه،خانم گفت:من اين داروها رو نميخورم،بريم حرم. هر جور که ميتوني منو برسون به ضريح آقا. زير بغلهاش رو گرفتم وبردمش کنار ضريح. تنهاش گذاشتم و رفتم يه گوشه اي واسه زيارت. با حال عجيبي شروع کرد به زيارت.
بعد هم خودش بلند شد و رفت تا دم در حرم. صبح براي نماز بيدارش کردم،با خوشحالي بلند شد و گفت: چه خواب شيريني بود.الان ديگه مريضي ندارم. بعد هم گفت:توي خواب خانمي رو ديدم که نقاب به صورتش بود،يه بچه زيبا رو گذاشت توي آغوشم. بردمش پيش همون پزشک. 20دقيقه اي معاينه اش کرد. آخرش هم با تعجب گفت:يعني چي؟موضوع چيه؟ديروز اين بچه مرده بود،
ولي امروز کاملا" زنده و سالمه!اونو کجا برديد؟کي اين خانم رو معالجه کرده؟ باور کردني نيست،امکان نداره؟ خانم که جريان رو براش تعريف کرد،ساکت شد و رفت توي فکر. وقتي بچه به دنيا اومد اسمش رو گذاشتيم"محمد ابراهيم". ((محمد ابراهيم همت))
^Atefeh^
عالي بود زيارتش قبول باشه
خوشا به سعادتشون
سلام ، اين زيارت قطعاً قبول است ، از ايشان التماس دعا داريم .
بعضي واقعيتها مو به تن انسان راست ميکنه
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top