شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ مداحي
پدر بزرگ ايشان خيلي مذهبي و مومن بودند و سيد دوست داشت هر کاري که پدر بزرگش مي کند ، انجام بدهد ، از بچگي مداحي را دوست داشت اما به آن صورت نمي توانست بخواند .
از جبهه شروع کرد . همان جا بين دعاي توسل و دعاي کميل و ... مصيبت مي خواند و يادي از اهل بيت عليه السلام مي کرد . واقعا از اعماق قلب مي خواند و دلش مي شکست ، زباني و ظاهري نبود ؛ اما بعد از جبهه به صورت جدي مداحي

خطا در آدرس عکس
مداحي مي کرد . اسم ائمه به خصوص امام حسين عليه السلام که مي آمد منقلب مي شد . يک سال غروب عاشورا ، شام غريبان گرفته بودند ؛ بين مراسم يک دفعه اين بچه چنان ضجه اي مي زند که از هوش مي رود ، ديدم ديگر صداي سيد مجتبي نمي آيد ، گفتم ؛ بچه از دست رفت ، سريع آمدم ديدم او را وسط سالن خوابانده اند و آب به سر و صورتش مي زنند .
راوي مادر شهيد علمدار
نفسشون غوغايي توي دل بپا ميکنه
بله حق با شماست،نفسشون غوغايي توي دل بپا ميکنه،هر وقت دلم ميگيره درد دلشون با شهدا رو گوش ميدم،آروم ميشم،هيچوقت هم برام تکراري نميشه،مداحي هاشون که بماند،سوز صداي سيد ديوونم ميکنه
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید
vertical_align_top