شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ نفيسه چشم از چشم عليرضا برنمي داشت عليرضا يک ريز داشت سفارش مي کرد اما نفيسه ساکت ساکت بود شايد عليرضا انتظار داشت يکي از اين حرفها را از نفيسه بشنود، آخه ما رو به کي ميسپاري؟ کاش يه سري به سر و روي خونه ميکشيدي بعد مي رفتي! زود به زود برام نامه بنويس، در اولين فرصت برگرد مرخصي.." صداي سوت قطار به نشانه حرکت بلند شد، و عليرضا نگران از اينهمه سکوت نفيسه بود،
قطار آرام آرام شروع به حرکت کرد، و نفيسه فقط يک جمله گفت: سلام مرا به فاطمه(س) برسان!
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top