یه دستش قطع شده بود،اما دست بردار جبهه نبود.
بهش گفتند:با یه دست که نمیتونی بجنگی ،برو عقب.
می گفت:مگه حضرت ابوالفضل(ع) با یه دست نجنگید؟
مگه نفرمود:والله ان قطعتمو یمینی،انّی احامی ابدا"عن دینی
عملیات والفجر 4 مسئول محور بود.
حمید باکری بهش ماموریت داده بود گردان حضرت ابوالفضل(ع) رو از محاصره دشمن نجات بده.
با عده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقهء ماموریت.
...لحظه های آخر که قمقمه رو آوردن نزدیک لبای خشکش گفته بود:
مگه مولایمان امام حسین(ع) در لحظه شهادت آب آشامید که من بیاشامم.
شهید که شد،هم تشنه لب بودهم بی دست...
[ جمعه 91/12/4 ] [ 6:58 عصر ] [ دوستدار علمدار ]