وقتی ترکش به قلبش خورد ، بلند گفت: یا مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
سرش رو بلند کردم که بگذارم روی پایم
گفت: ول کن سرم رو ، بذار آقا سرم رو بغل کنه
هنوز لبخند بر لب داشت و چشم هایش به افق بود که رفت
چه رفتنی ... سر به دامن مولا ... با لبخند ... با آرامش ... اللهم ارزقنا...
[ دوشنبه 92/2/23 ] [ 9:21 صبح ] [ دوستدار علمدار ]