سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوستدار علمدار

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ دوستدار علمدار خوش آمد میگویم ... شهید علمدار : بر همه واجب است مطیع محض فرمایشات مقام معظم رهبری که همان ولی فقیه می باشد، باشند چون دشمنان اسلام کمر همت بسته اند ولایت را از ما بگیرند و شما همت کنید متحد و یکدل باشید تا کمر دشمنان بشکند و ولایت باقی بماند..

اعداد برای بعضی‌ها یک جور دیگر معنا می‌دهد؛ یعنی انگار بعضی اعداد فقط برای آدم‌ها ساخته شده‌اند؛ مثل دهم محرم که مال امام حسین(ع) است، چهاردهم خرداد که مال امام خمینی(ره) است، و یازده دی‌ماه که مال سید مجتبی علمدار است.
سید مجتبی علمدار را نمیشناختم
دوسال پیش خیلی اتفاقی کلیپ صوتی به دستم رسید به عنوان درد دل شهید علمدار با شهدا
سوز عشق عجیبی که در صدای محزون و دردمندش موج انداخته بود مرا شیفته ء خود کرد برایم جالب بود شهیدی با شهدا درد دل کند
شروع کردم به تحقیق دربارهء سید
فهمیدم شهید علمدار جانباز شیمیایی بود که در سال 75 به شهادت رسید
هر روز که میگذشت مطلب جدیدی از سید میفهمیدم و بیشتر مجذوبش میشدم

شهید سید مجتبی علمدار


 سید مجتبی علمدار، ویژگی عجیب دیگری هم داشت همین داشتن عدد مخصوص بود.

 

تولد: 11 دی‌ماه 1345
مجروحیت شیمیایی: یازده دی‌ماه 1364
ازدواج با سیده فاطمه موسوی: دی‌ماه 1370
تولد دخترش زهرا: 8 دی‌ماه 1371
شهادت: 11 دی‌ماه 1375

احساس می‌کنم آدم‌هایی که تولد و مرگشان در یک روز معین است، یک‌جورهایی دوست داشتنی‌ترند.
*

سال 1362 هفده ساله بود که به عضویت بسیج درآمد. از داوطلب‌های بسیجی بود که به اهواز و هفت‌تپه و کردستان و... عازم شد و مردانه جنگید. چند باری هم در جبهه مجروح شد، ولی بیشتر اوقات بدون مراجعه به پزشک، زخم‌هایش را درمان می‌کرد، تا سرانجام در دی‌ماه 1364، در عملیات والفجر 8، شیمیایی شد؛ اما خودش را از درمان معاف کرد.
*

سربه‌زیر و دقیق بود، متواضع و خالص. با رفقا برای جوانان بیکار، کار پیدا می‌کردند. دوست داشت عرق شرم بر پیشانی هیچ جوانی ننشیند. می‌گفت جوان باید توی جیبش پول داشته باشد تا جلوی دوستانش خجالت نکشد.
سر زدن به خانواده‌های کم‌بضاعت و بی‌بضاعت جزء برنامه‌های ثابت هفتگی‌اش بود. با اینکه روز در تلاش بود، نماز شبش ترک نمی‌شد. عاشق زیارت عاشورا بود. نزدیکش که می‌شدی ذکر «یا زهرا» از لبش می‌شنیدی که یکریز بود و دم به دم. نفس گرمی داشت و مداح اهل‌بیت(ع) و آنانی بود که به خاطر اهل‌بیت در خون سرخشان غوطه‌ور شده بودند. بعد از جنگ، دلش که به یاد رفقای شهیدش می‌گرفت، مراسم راه می‌انداخت و می‌خواند. اغلب هم شعرهای خودش را می‌خواند:
بیت‌الزهرا، مسجد جامع، امام‌زاده یحیی(ع)، مصلای امام خمینی(ره)، هیئت عاشقان کربلا و منازل شهدا صدای پر سوز و هجران او را از یاد نخواهد برد.
 
در این پست سعیم بر این بود تا بطور مختصر دوستان را با شهید علمدار آشنا کنم
انشاالله  اگر زنده بودیم و خدا خواست در قسمتهای بعد بیشتر به زندگینامه سید، خاطرات و... خواهیم پرداخت.
باشد که مورد قبول این شهید بزرگوار قرار بگیرد
یا علی

 

 

 

 

 



[ چهارشنبه 91/2/27 ] [ 11:18 صبح ] [ دوستدار علمدار ]

نظر